شبکه افق - 20 بهمن 1401

نگاهی به بیانیه "گام دوم انقلاب" (انقلاب تاریخی یا تاریخ ساز؟)

سالگشت پیروزی انقلاب اسلامی در ایران _ دهه فجر _ بهمن ۱۳۹۷

بسم‌الله الرحمن الرحیم

من سعی می‌کنم اشاره کنم به این که چند بند از این بیانیه مفصل و مهم در پاسخ به چه پرسش‌هایی مطرح شده است و امروز کدام از مشکلات نظری و عملی ما را باید حل کند و ما را چند گام به جلو ببرد؟ چند سوء تفاهم در باب انقلاب اسلامی و انقلاب شناسی و همین‌طور برداشت‌های نادرستی از سر افراط یا تفریط از جمهوری اسلامی چه در مقام دفاع و چه در مقام اعتراض به جمهوری اسلامی, در آغاز اشاره می‌شود به پاسخ چند پرسش از فلسفه انقلاب‌ها .

یک سؤال مهم: آیا هر ملتی می‌تواند انقلاب کند؟ آیا تاریخ اساساً انقلاب‌خیز بوده یا تاریخ هر دوره‌ای از جمله این تاریخ معاصر را معمولاً محصول یکی دو انقلاب اساسی می‌دانند و بقیه بشریت و جوامع دیگر جامعه جهانی معمولاً دنباله‌رو آن‌ها تلقی می‌شوند. مشهور است که در این 100- 150 سال اخیر چند جنبش در جهان اتفاق افتاده که می‌گویند این جهان معاصر را این انقلاب‌ها یا شبه انقلاب‌ها یا نیمچه انقلاب‌ها ساختند. مثلاً‌ انقلاب فرانسه را به عنوان پدر جمهوریت و لیبرال دموکراسی، انقلاب روسیه را به عنوان پدر سوسیالیزم و جهان کمونیستی مطرح می‌کنند. کسانی از انقلاب چین و انقلاب مائو مستقلاً سخن گفتند ولی تحلیل عمده آن است که طبیعتاً آن را هم ملحق می‌کنند به انقلاب روسیه. یعنی بخشی از جهان سوسیالیزم کمونیزم بود یا از انقلاب هند نام برده می‌شود که عمدتاً مسلمانان هند و در کنار آن بودائیان و هندوها یعنی علیه انگلیس مبارزه کردند با هم متحد شدند مبارزه کردند و بعد هم با هم اختلاف کردند و هند تبدیل به سه کشور شد. کسانی از انقلاب الجزایر و انقلاب کوبا نام می‌برند. این‌ها انقلاب‌هایی بوده که دوران نوجوانی ما در پایان رژیم پهلوی و سلطنت شاه به عنوان انقلاب‌های مطرح در جهان سر زبان بود. در تاریخ هم یک چیزی به نام تحت انقلاب انگلستان در قرن 17 مثلاً‌ استقلال آمریکا در قرن 18 نام برده شده که وقتی زیر ذره‌بین می‌گذاریم می‌بینیم آن‌ها اساساً انقلاب نبودند. مثلاً جنگ استقلال آمریکا به عنوان انقلاب آمریکا، جنگ مردم اصیل سرزمین‌های اشغال شده آمریکا علیه استعمارگران اروپایی و در رأس آن‌ها انگلیسی‌ها و فرانسوی‌ها و قبل از آن اسپانیولی‌ها، پرتغالی‌ها و دیگران، نبوده بلکه شاخه اشغالگر امپراطوری‌های اروپایی یعنی نیروهایی که فرستادند آن‌جا را اشغال کردند بعد از یکی دو قرن خودشان مستقلاً گفتند که ما این‌جا چرا از لندن ببریم؟ آن‌جا حق رأی نداریم مالیات می‌دهیم خودمان این‌جا ارباب هستیم. این در واقع نه انقلاب است نه استقلال است، و یک انشعاب داخلی بین اشغالگران است که اسم آن را انقلاب می‌گذارند. در انگلستان قرن 17 انقلابی اتفاق نیفتاده و اسم آن را در کتاب‌های تاریخ می‌نویسند انقلاب شکوهمند انگلستان در حالی که اساساً انقلاب تعریف دارد مردمی با دیدگاه‌های خاص و مطالبات مشخص و رهبری مشخص بیایند علیه حاکمیت بطور غیر مسلحانه عمدتاً این‌قدر کنش و واکنش نشان بدهند تا دستگاه سرنگون بشود و حاکمیت تغییر کند. یک چنین چیزی اساساً در انگلستان اتفاق نیفتاده است. یک جنگ داخلی بین دو شاخه در دربار بود که مثلاً رهبر اپوزوسیون دربار داماد خودِ شاه بود. یک عده‌ای از آن‌ها در هلند بودند یک عده‌ای در انگلیس بودند و یک جنگ قدرتی بین این‌ها شد و درگیری‌های داخلی در تراز درون حاکمیت بود. اساساً انگلستان انقلابی اتفاق نیفتاده ولی شما این‌ها را به عنوان انقلاب‌های بزرگ جهان و آغاز مدرنیته سیاسی می‌شناسید. این‌طوری آن‌ها را معرفی می‌کنند.

انقلاب‌هایی که عمدتاً‌در این عصر مشهور بودند به نام انقلاب، هیچ یک بدون استثناء، هیچ یک از آن‌ها به اندازه انقلاب 57 انقلاب اسلامی در ایران مردمی نبودند یعنی این تعداد از مردم در خیابان‌ها نیامدند در هیچ کدام از این انقلاب‌ها نه در روسیه نه در فرانسه، حتی نه در چین، نه در هند که جمعیت‌های بسیار عظیمی داشتند هیچ کدام از راهپیمایی‌هایشان به نسبت درصد جمعیت، به اندازه همین راهپیمایی 22 بهمنی که در ایران برگزار شد تازه 40 سال بعد از انقلاب نبوده است. بزرگترین استقبال تاریخ بشر از امام(ره) شد. بزرگترین بدرقه و تشییع جنازه تاریخ بشر در شرق و غرب عالم که در گینس هم ثبت شد - بعد از ده سال حکومت با آن مشکلات- تشییع امام(ره) بود. در هیچ کشوری در جهان چه انقلاب چه غیر انقلابی 40 سال بعد از حکومت یک چنین جمعیتی به خیابان‌ها نمی‌آید یعنی ده‌ها میلیون جمعیت، با وجود به این که همه مشکلاتی دارند همین الآن از همه ما سؤال کنند ما همه مشکلاتی دارند و واقعاً به هر کدام از بخش‌های حاکمیت و وضعیت جامعه انتقاد داریم ولی همه قبول داریم که مسیر، مسیر درستی است، نقطه عزیمت درست بوده، اهداف درست است. سیستم با مردم حرف می‌زند و حاکمیت را خودمان سر کار آوردیم و هیچ قدرت بیرونی و بیگانه‌ای بر این ملت چیزی را نمی‌تواند تحمیل کند یا کسی را نمی‌تواند تحمیل کند برخلاف تمام دوران پهلوی و حتی قبل از آن که معمولاً در زمان قاجار بخصوص اواخر قاجار تحمیل می‌شد در زمان‌های قبلش تحمیل‌های خارجی نبود ولی در اواخر قاجار تحمیل خارجی بود زمان پهلوی که دیگر نصب خارجی بود! یعنی اولین رژیم سلطنتی در ایران که خارجی‌ها او را آوردند و سر کار گذاشتند پهلوی بود! همه ما این را اجمالاً قبول داریم و هیچ انقلابی بین همه این انقلاب‌هایی که عرض کردم مثل روسیه، فرانسه، چین، هند، کوبا، الجزایر به معنای انقلاب ما انقلاب نبودند یعنی جمعیت مردمی این‌قدر پشت آن‌ها نبوده. مثلاً در ایران یک سال تمام زمستان 56 تا زمستان 57 هر هفته و در بعضی از هفته‌ها هر روز، در بسیاری از شهرها مردم بیایند و با دست خالی مدام شهید بدهند دوباره بیایند و همه رهبری‌اش معلوم باشد که امام(ره) ‌است و شعارهایش معلوم باشد که شعارهای دینی انقلابی است نه شعارهای ناسیونالیستی و ملی‌گرایی است نه شعار مارکسیستی و سوسیالیستی است نه شعار لیبرالیستی است شعارها دینی است مردم در زمان پهلوی مشکلات اقتصادی داشتند اما مردم به خاطر مشکلات مالی انقلاب نکردند. در سال 57 حتی یک شعار؛ شعار اقتصادی در شعارهای هیچ تظاهراتی نبوده که مثلاً نان، مسکن، آسفالت می‌خواهیم آب می‌خواهیم و... اصلاً. مردم مشکلا داشتند، فقر بود، فاصله طبقاتی بود، سطح زندگی نسبت به الان 40 سال عقب‌تر نبود بلکه 100 سال عقب‌تر بود. امکاناتی که الآن هست و شما دارید در آن زندگی می‌کنید در هیچ کشوری با فاصله 40 سال با این سرعت طی نشده است آن هم با تحریم و جنگ، یک کشور عادی نبوده. خب اول نقاط مثبت و مزایا را بگوییم و انتقادها هم به جای خود و آن‌ها را همیشه باید گفت. انقلاب بدون انتقاد نمی‌ماند، فاسد می‌شود و تبدیل به استبداد جدید می‌شود و دیکتاتوری می‌شود و یا به بیگانه وابسته می‌شود. چون شما آن زمانی که انقلاب شده اصلاً به دنیا نیامده بودیم و اصلاً قدرت مقایسه ذهنی ندارید اصلاً برای شما مقایسه پس و پیش از انقلاب امکان ندارد چون ندیدید باید ببینید تا بتوانید مقایسه کنید تصوراتی است که می‌کنید یا نقل‌هایی که شنیدید و تبلیغاتی که دروغ است. در زمان پهلوی دو سوم جمعیت ایران بیسواد بودند. اقلیت زنان سواد داشتند. اکثر مردم مرد و زن بیسواد بودند یعنی صحبت از 70 درصد است. هیچ کارخانه‌ای که تولید داخلی داشته باشیم که مونتاژ نباشد هیچ صنعت جدی تولیدی در ایران نبوده، تولید علمی نبوده الا تقریباً نزدیک به صفر. استقلال اقتصادی، استقلال سیاسی، استقلال حاکمیتی مطلقا. یعنی از شخص اول کشور شاه، تا نیروهای رده دو – سه کشور، مستقیم از حدود 60- 70 هزار آمریکایی و انگلیسی و اسرائیلی که دا خل کشور بودند مستقیم از آن‌ها دستور می‌گرفتند از خود شاه تا بقیه. هیچ وزارتخانه و نهادی مستقل، حتی رئیس دانشگاه‌ها را سفارتخانه‌ها باید تأیید می‌کردند که چه کسانی سفیر هستند چه کسانی وزیر می‌شوند؟ از بعضی از مسائل کشور حتی شخص شاه بی‌اطلاع بودند. خودش می‌گوید مدت‌ها گذشت تا من بعدها فهمیدم که آمریکایی‌ها مستقیم به خلبان‌های ما با هواپیماهای ما از این‌جا به ویتنام می‌روند و آن‌جا را بمباران می‌کنند و به نفع سربازان آمریکایی کار می‌کنند. دخالت در خارج هم بود منتهی همه از نوع استعماری. این را شما بدانید که دست‌کم در دو- سه‌جا آمریکا و انگلیس به شاه دستور داد که ارتش ایران در کشورهای دیگر مداخله کند منتهی در جهت تأمین منافع آمریکا و انگلیس. چون بعضی‌ها می‌گویند چرا سوریه و عراق فلان ... این به دوتا دلیل است یک وقت برای دفاع از ملت‌ها به دفاع از ملت و دولت وارد می‌شوید و این را شما بدانید عراق، سوریه، لبنان، افغانستان، یمن، غزه همه این‌ها از کنترل دشمن خارج شد با پول ایران نبود، با خون بود. با خون حججی‌ها آزاد شد و الا با پول آزاد نشد. آمریکا و عربستان هزار برابر ما پول دارند هزاران برابر ما پول دارند رئیس جمهور آمریکا خودش گفت ما در عراق و سوریه و لبنان هفت تریلون دلار، هفت هزار میلیارد دلار پول خرج کردیم و همه را هم از دست دادیم عربستان و قطر و امارات و دلارهای نفتی هم که معلوم است این‌ها پول خرج کردند ما پولی نداشتیم که بخواهیم پول خرج کنیم. بلکه خون بچه‌ها و ایدئولوژی ما، استراتژی بچه‌های ما، این تجربه انقلابی و روح فداکاری این کارها را کرد. الآن 5 کشور در اردوگاه انقلاب اسلامی هستند که این‌ها در همین سال‌ها آزاد شد. این قطب جدید قدرت انقلابی بین‌الملل تشکیل شده، در شرایطی که ما داشتیم ولی در زمان پهلوی، مداخله به دستور آمریکا و انگلیس و صهیونیست‌ها و به دفاع از آن‌ها صورت می‌گرفت یک نمونه آن در ظفار بود. انقلابیون عمان علیه حکومت انگلیسی – آمریکا در آن‌جا قیام مسلحانه کردند چریک‌های چپ بودند و بخشی از عمان و ظفار را آزاد کرده بودند. انگلیس و آمریکا به شاه دستور دادند که ارتش ایران را آن‌جا ببر و انقلابیون آن‌جا را سرکوب کن منافع ما و نفت ما آن‌جا حفظ بشود. جالب است این را بدانید که ارتش ایران هم از ارتش عمان و کل چریک‌های ظفار از همه آن‌ها ارتش ایران زمان شاه بیشتر کشته داده است یعنی ده برابر آن‌ها ایران کشته داده، جنازه‌ها را هم مخفی می‌کردند و اعلام نمی‌کردند چون آن‌ها که شهید نبوده تجاوز بوده، یک نمونه‌ش آن‌جا بود. یک نمونه‌اش این که، در خدمت منافع آمریکا بدون اعلان، نیروی هوایی ایران را در ویتنام علیه ویتنامی‌هاوارد جنگ کرده بودند. در 3- 4 کشور جهان ارتش ایران دخالت خارجی کرد چون پول و اسلحه داشت و الا ارتش قوی‌ای نبود در همان عمان هم نسبت به کاری کرد خیلی تلفات داد. چیزی نبود. پول و اسلحه به دستور غرب و دخالت برای سرکوب ملت‌ها. پس این که می‌گویند دخالت خارجی، دخالت خارجی قبل از انقلاب بود منتهی این‌طوری بود. چون ارتش ایران جزئی از ارتش آمریکا و انگلیس حساب می‌شد ایران یکی از ایالات آمریکا حساب می‌شد. اسناد لانه جاسوسی را ببینید می‌گوید ما در دنیا در حدود 60- 70 کشور نفوذ داریم ولی بهترین کشورهایی که در دسترس ما هستند و اولویت اول ما هستند ایران و اسرائیل است. این‌قدر ایران برایشان مهم بوده است.

خب نکته اول: تاریخ؛ انقلاب‌خیز نیست. ایران آزاد شد فلسطین هم انشاءالله آزاد می‌شود الان فلسطین - نخست وزیر اسرائیل گفت که ما داشتیم ایران را محاصره می‌کردیم الآن ایران ما را محاصره کرده است. غزه در غرب ما یک جمهوری اسلامی تشکیل شده در فلسطین، جنوب ما شمال ما لبنان یک جمهوری اسلامی تشکیل شده، سمت راست و شرق ما کرانه باختری است و جنوب هم سمت اردن و صحرای سینا، می‌گویند جمهوری اسلامی ما را ایران محاصره کرده است.

کسینجر اعلام کرد – اعتراف دشمنان مهم است به این دقت داشته باشید – ما نمی‌خواهیم این حرف‌ها را تأیید کنیم بلکه می‌خواهم بگویم ببینید الان مخالفین ما دارند چه می‌گویند؟ گفت که ایران دوباره به دوران هخامنشی برگشته است! سریعاً کسینجر ایدئولوژیست و استراتژیست صهیونیست بزرگ آمریکا که طراح صلح و اعراب و صهیونیزم و سازش فلسطین بود. آ‌نجا می‌گوید الآن ایران، دوباره ایران زمان کوروش و داریوش است از شبه قاره هند تا شرق مدیترانه و شمال آفریقا قدرت اول شده است منتهی این بار با ایدئولوژی انقلابی شیعه. و الا این همان قدرت است. دوباره ایران بزرگ ظهور کرده است. این حرف دشمن است.

آن بیانیه این‌گونه شروع می‌شود که آیا از بین تمام جوامع بشری تحت ستم، کمتر ملتی به انقلاب می‌اندیشد. بعد از بین مللی که به آغاز انقلاب توفیق پیدا می کنند بسیار کمتر ملتی هستند که انقلاب‌شان به پیروزی برسد و به نتیجه اولیه برسد و رژیم عوض کنند. و باز از بین آن‌ها انقلاب‌هایی که خودشان بعد از پیروزی تبدیل به ضد انقلاب می‌شوند استبداد جدید، فساد جدید، وابستگی به قدرت‌های دنیا یعنی همان کار رژیم قبل را در خدمت قدرت‌های جهانی می‌کنند باز اغلب‌شان چنین مشکلاتی را دارند یا بعد از پیروزی منحرف می‌شوند یا بعداً سرکوب می‌شوند و یا جنگ داخلی خودشان به جان هم می‌افتند و از بین می‌برند یا برای قدرت‌های جهانی تبدیل به نوکر جدیدی می‌شوند! این بلا سر همه‌شان آمده است. اولین مرز و تفاوت که نسل جدید و شماها باید این را بدانید. عرض کردم انتقادات به جای خود، من هم همیشه می‌گویم و بنده را به عنوان منتقد می‌شناسند که این آقا اول از همه نوبت می‌گیرد. یکی از دوستان می‌گفت اول نوبت مخالفت می‌گیری که من می‌خواهم جزو مخالفین صحبت کنم بعد گوش می‌دهی ببینی چیست شروع به مخالفت می‌کنی. من به ایشان گفتم شما قیاس به نفس می‌فرمایید در جهت موافقت؛ رئیس جمهور که عوض می‌شود حرف‌هایتان عوض می شود. ما نه، اصلاً جزو دوستانی که محافظه‌کار هستند یا توجیه وضع موجود می‌کنند و این که هیچی نگوییم آهسته برویم آهسته بیاییم که گربه شاخ‌مان نزند! ما اهل این چیزها نیستیم ولی برای نقد، باید یک خاستگاه درست داشت، معیار درست داشت و آن این که، اول بدانیم که در دست‌مان چی داریم؟! آن چه که عرض می‌کنم سخنان ما و ادعای ما و شما نیست این اعتراف است نه ادعا. اعتراف مخالفین ملت ایران و این انقلاب است. می‌گویند مجموعاً دو – سه‌تا انقلاب این عصر جدید را ساخته و هیچ کدام به اندازه این انقلاب ایران مردمی نبوده است که این وسعت از جمعیت سال 57 به خیابان بیایند تظاهرات و راهپیمایی کنند بیایند شهید بدهند و باز بیایند. این یک. یعنی مردمی‌ترین انقلاب بود. شما می‌دانید در روسیه که انقلاب شده که بعد این ها نصف جهان را گرفتند شوروی و کمونیست‌ها نصف جهان در اختیار این‌ها بود بعد از انقلاب ما سقوط کردند. این‌ها کل انقلاب‌شان در دو – سه‌تا شهر بوده از سنپطرزبورگ بوده اصلاً این‌طوری نبوده که در کل آن شهرها تظاهرات باشد بعد هم با یک جنگ خیابانی تمام شد. بعد چند میلیون کشته داشت کمونیست‌ها چند میلیون نفر را کشتند و اعدام کردند تا حکومت چپ سوسیالیستی برقرار شد. انقلاب فرانسه که می‌گویند پدر دموکراسی و لیبرالیزم است، انقلابیون این‌ها ظرف 8 – 9 ماه حدود 80 هزار نفر را در خیابان با گیوتین سر بریدند! – دقت کنید – ظرف کمتر از یک سال حدود 80 هزار با گیوتین سر بریدند یعنی داعش پیش این‌ها سوسول است. هرکس را احتمال می‌دادند موافق است یا منتقد است می‌خواهد سلطنت‌طلب باشد، می‌خواهد کشیش باشد، می‌خواهد کارگر باشد هر کس می‌خواهد باشد فقط یک نوبت در تاریخ انقلاب فرانسه نوشته که فرانسه چند هزار نفر از ضد انقلابیون‌شان را سوار کشتی کرد به وسط دریا برد و همه را آن‌جا زنده زنده خالی کرد. انقلاب‌ها این‌طوری بودند!

اولاً انقلاب اسلامی مردمی‌ترین انقلاب است. دوم؛ مسالمت‌آمیزترین انقلاب بود. شعار مردم به نیروهای نظامی شاه این بود که ما به شما گل دادیم شما به ما گلوله. یعنی مردم می‌رفتند توی لوله تفنگ آن‌ها گل می‌گذاشتند یک بار در لوله تانک آن‌ها سیب‌زمینی انداختند. حالا سیب زمینی هم جزو میوه و سبزیجات است و با گل نسبتی دارد. برخورد پهلوی و اربابان آمریکایی و انگلیسی‌اش با انقلاب این بود، جلوی درب دبیرستان ما همیشه یک تانک بود! یک تانک مخصوص دبیرستان ما در مشهد بود که این درست می‌آمد جلوی دبیرستان پارک می‌کرد و لوله ناک از جلوی در دیده می‌شد که توی همان لوله سیب‌زمینی انداختیم. از این طرف هم امام(ره) تا آخر گفت که نکشید، تخریب نکنید، آتش نزنید، امام(ع) هیچ وقت نگفت به بانک‌ها حمله کنید آتش بزنید این‌ها اصلاً جزو بحث‌های امام نبود. امام می‌گفت آرام فقط مردم. گروه‌های چپ و غیر چپ بودند کار مسلحانه و ترور مسلحانه و... می‌کردند امام(ره) می‌گفت این‌ها فایده ندارد مردم باید بیدار بشوند مردم باید از خانه‌ها توی خیابان بیایند مردم بیایند پیروزی هست. مردم نیایند با کشتن و ترور و بمب فایده ندارد ضمن این که آدم‌های بی‌گناه را هم می‌کشید. امام(ره) طرفدار جنگ مسلحانه نبود و می‌گفت آن آخر اگر دیدیم زیاد دارند کشتار می‌کنند مخصوصاً بعد از 17 شهریور که چند هزار نفر از مردم را به مسلسل بستند توی صف اول هم خانم‌ها بودند که چادرشان با خون آغشته شد. آن‌جا گفت اگر ادامه پیدا کنید برای دفاع دستور جهاد می‌دهم و الا آن انقلاب کمونیستی و این انقلاب لیبرالیستی، این‌ها ده‌ها هزار سر بریدند و آدم کشته شدند. امام(ره) تا 21 بهمن هیچ درگیری نبوده فقط 21 و 22 بهمن که کار رژیم تمام شده، که ریختند مقرهای حکومتی را گرفتند تیراندازی و درگیری شده، کل کشته‌ها چند صد نفر نشده است. بعدش هم امام(ره) عفو کرد. به اغلب همین ساواکی‌ها و دستگاه‌های حکومتی عفو عمومی داد جز یک عده سرانی که جنایتکار بودند مثل رئیس ساواک، مثل نخست‌وزیر. همه‌شان هم با محاکمه و دادگاه بوده، و تعدادشان هم چند صد نفر نبوده با این که چند هزار جنایتکار در این‌ها بود محاکمه و مجازات شدند. عفو عمومی بوده است. این‌ها که دارم می‌گویم مدام این انقلاب را استثنایی کرده است هیچ انقلابی این‌طوری نبوده، این‌قدر مردمی، مسالمت‌آمیز، شعارها منطقی و دینی. اولاً نکته دیگر این که اصلاً ما چیزی به عنوان انقلاب دینی در عصر جدید نداشتیم همه انقلاب‌ها غیر دینی بوده است. یعنی همه مادی بوده و این معنا و ماده را با هم دیده است. هیچ انقلابی رهبری دینی و مرجع تقلید، عالم دین و روحانی نداشته، این اولین مورد بوده است. انقلاب‌های دیگری که شده همه الگوی آماده پیش ساخته داشتند انقلاب‌های چپ همه به الگوهای چپ نگاه می کردند و انقلاب‌های راست به الگوهای راست. انقلاب اسلامی قبل از ما در این عصرهای جدید وجود نداشته که ما بخواهیم به آن نگاه کنیم و لذا واقعاً همه چیز از صفر شروع شده است. با فکر، با تجربه و عقل. البته به شرق و غرب نگاه کردند و از یک چیزهایی الهام گرفتند اما همه باید همه چیز را از صفر شروع می‌کردند. یک انقلابی بود که با تولید فکر، با طراحی از صفر شروع شده است. ابداع اسلامی – ایرانی بود. جنبش‌های انقلابی قبلاً در ایران بود ولی هیچ کدام تبدیل به انقلاب نشد. جنبش انقلابی بود ولی انقلاب نشد. شما نه در تاریخ ایران و نه در جهان، در عصر جدید هیچ جا نمی‌بینید، عصرهای قدیم را هم ما خبر نداریم اما قطعاً آن موقع چون رسانه نبوده حتماً آن‌جا به طریق اولی چنین چیزهایی نبوده که مثلاً یک مرتبه فرض کنید در سال 57 روز عاشورا یک مرتبه در کل شهرها و حتی روستاهای ایران جمعیت بیرون بریزد. آن موقع ایران 30 تا 35 میلیون جمعیت داشت بیش از 20 میلیون جمعیت بیرون بریزد توی خیابان‌ها، همه یک شعار بدهند همه بگویند استقلال آزادی، حکومت اسلامی که بعد امام(ره) گفت بگویید جمهوری مدل آن را هم تعیین کرد. و یا برادری و برابری حکومت عدل و... رهبری مشخص بوده، مقرّ انقلاب مسجدها بوده، اولین انقلابی بوده که در عصر جدید از مسجد شروع شده، رهبری آن مشخص است، مردمی‌ترین انقلاب از پیر تا جوان، باسواد و بی‌سواد، شهری و روستایی، همه آمدند. البته اول خلوت‌تر بوده بعد همین‌طور جمعیت ملحق شده، همه این‌ها این انقلاب را استثنایی می‌کند. بعد از انقلاب عفو عمومی و مدارا بود. این‌قدر امام مدارا کرد. این سلطنت‌طلب‌ها و ساواکی‌ها که به خارج فرار کردند و می‌گویند اعدام کردند! و کشتند! این‌ها خودشان جزو آن فراریانی هستند که باید اعدام می‌شدند متأسفانه گیر نیفتادند در رفتند. این‌ها را باید آن موقع می‌گرفتند. برای این که بدانید که امام(ره) چقدر مدارا کرد، زمانی که امام(ره) بازرگان را نخست‌وزیر کرد ساواکی‌ها آمده بودند جلوی نخست‌وزیری تحصن! که حقوق ما چند ماه است عقب افتاده است. ساواک یعنی دستگاه سرکوب‌گر ملت که این‌ها آن موقع همه باید دنبال سوراخ موش می‌رفتند ولی فهمیدند که امام اهل انتقام نیست مثل فتح مکه که پیامبر(ص) آمد و مکه فتح شد بعد یکی از مسلمان‌ها فریاد زد الیوم یوم الملحمه! امروز روز انتقام است، ملحمه؛ یعنی امروز روز قصابی است. 23 سال ما را کشتند و شکنجه کردند امروز حساب‌هایمان را صاف می‌کنیم. الیوم یوم الملحمه، امروز روز قصابی است انتقام بزرگ! پیامبر(ص) فرمودند نه، بگویید الیوم یوم المرحمه. امروز روز بخشیدن است. امروز روز بخشش است همه را بخشیدیم ما انتقام نداریم. خب ببینید امام همین کار را کرد این‌ها این‌قدر پررو شدند که به جای این که فرار کنند آمدند تحصن کردند که حقوق ما عقب افتاده! که امام(ره) عصبانی شد و گفت از این بالاتر توهین به خون بچه‌های این مردم؟

نکته دیگر که این انقلاب را استثنایی می‌کند، - این‌هایی که می‌گویم بروید تحقیق کنید من همین‌طوری حرف نمی‌زنم – هیچ انقلابی بعد از پیروزی، انتخابات برگزار نکرده است. هیچ انقلابی. اولین انقلابی که بعد از پیروزی انتخابات کرده، اصل نظام را به رأی گذاشته، قانون اساسی به مردم گفته که نماینده تعیین کنید خودشان قانون اساسی می‌نویسند باز گفته مردم خودتان هم به قانون اساسی رأی بدهید، هیچ کدام از این کارها در هیچ انقلابی نشده است. حالا یک قدم جلوتر، شما می‌دانید هیچ کشوری، حتی انقلاب یا غیر انقلاب، هیچ کشوری در جهان قانون اساسی‌اش را به رأی مردم خود نگذاشته است. حتی برای بار اول، به جز ایران و انقلاب اسلامی. فقط امام(ره) این کار را در دنیا کرده است. در شرق و غرب عالم، هیچ انقلابی بعد از پیروزی انتخابات نکرده است. هیچ انقلابی بلافاصله بعد از پیروزی قانون اساسی ننوشته، و هیچ انقلابی آن را به رأی مردم خود نگذاشته است. هیچ انقلابی در جهان و هیچ حکومتی قانون اساسی‌اش را به رأی مردم نگذاشته است حتی برای بار اول. این اتفاقات فقط در ایران افتاده است. این‌ها را خوب دقت کنید که چرا این انقلاب منحصر بفرد است؟ اغلب ملت‌ها اصلاً به فکر انقلاب نمی‌افتند یا می‌افتند ولی جرأت آن را ندارند، یا داشته باشند سازماندهی ندارند. داشته باشند رهبری ندارند، داشته باشند، ایدئولوژی ندارند نمی‌دانند که دقیقاً چه بگویند چه بخواهند و چه نخواهند؟ داشته باشند، سازماندهی ندارند. خیلی چیزها داشته باشند تهش چندتا چیز را ندارند. بنابراین شما در تاریخ ملت‌های جهان بگردید ببینید چندتا ملت پیدا می‌شوند که در تاریخ مکتوب‌شان چیزی به نام انقلاب اتفاق افتاده باشد. جنگ داخلی بوده، کودتا بوده، اشغالگری بوده ولی انقلاب نبوده است. انقلاب، یعنی ارتقای سطح شعور یک ملت. آگاهی‌ها، روحیات، اراده‌ها، تشخیص‌ها، بعد تصمیم‌ها. در همه این عرصه‌ها به یک اجماع رسیدن کار آسانی نیست هر ملتی اصلاً نمی‌تواند انقلاب کند، شکایت می‌کند، ناله می‌کند، گریه می‌کند، حتی شورش کور هم ممکن است بکند اما انقلاب نمی‌شود. بنابراین همه ملت‌ها نمی‌توانند انقلاب کنند. اصلاً می‌دانید خیلی از ملت‌ها متوجه نیستند که دارد به آن‌ها ظلم می‌شود؟ اصلاً نمی‌فهمند. دیدید بعضی‌ها از کتک خوردن لذت می‌برند عادت کردند فکر می‌کنند رسم همین است اصلش همین‌طوری است. اصلاً در ذهن‌شان نمی‌آید که این سبک درست است یا غلط است؟ بعد این که کاری می‌شود کرد یا نمی‌شود؟ بعد این که کاری باید کرد یا نباید؟ بعد این که می‌توان یا نمی‌توان؟ اصلاً این سؤالات در ذهن‌شان نمی‌آید. این است که گفته می‌شود از بین جوامع بشری تحت ستم کمتر ملتی به انقلاب می‌اندیشد. اصلاً به انقلاب فکر نمی‌کنند. حالا بین آن‌هایی که فکر می‌کنند حتی آن‌ها جرأت نمی‌کنند! به انقلاب فکر می‌کنند اما جرأت نمی‌کنند. بین آن‌هایی که جرأت می‌کنند و شروع می‌کنند کمتر ملتی بوده که انقلاب را آغاز کرده ولی توانسته به خط پایان برسد. همه بین راه نفله شدند. همین پیش چشم شما در این 7- 8 سال اخیر چه اتفاقی افتاد؟ 5- 6تا کشور عربی انقلاب شد، ظاهرش انقلاب بود، الآن آنجا چه خبر است؟ همه انقلاب‌هایش سرکوب شد و شکست خورد. مصر، دوباره مُرسی اخوان‌المسلمین به اصطلاح انقلابیون‌شان که به رأی ملت آمد الآن در زندان است همان زندانی که مبارک در آن بود، مبارک از زندان دوباره بیرون آمده و او رفته است. این انقلاب مصر است که از همه این‌ها بزرگتر و مهم‌تر بود. تونس چه خبر است؟ اصلاً خبری از انقلاب نیست با این که شروع از تونس بود. می‌گویند یک نفر خودکشی کرد، خودسوزی کرد انقلاب شروع شد. خودسوزی بهانه است تا شرایط یک انقلاب در یک جامعه نباشد و تا مردم به یک جمع‌بندی نرسیده باشند به اراده واحد، تشخیص و تصمیم واحد نرسیده باشند مگر انقلاب می‌شود؟ الآن شما در خیلی از جوامع بروید صد نفر خودسوزی کنند اگر انقلاب شد! در همان شهر، همان جامعه‌ای که شد دو سال قبلش خودسوزی می‌شد اتفاقی نمی‌افتاد الآن هم باز بشود اتفاقی نمی‌افتد. این‌ها جرقه است، بهانه است، البته هر چیزی بهانه هر چیزی نمی‌شود به این هم توجه کنیم به خاطر یک خودسوزی انقلاب نشده است. در تونس یک جوان کارگری خودسوزی کرد انقلاب شد! بعد هم مصر راه افتاد، بعد کجا و بعد هم همه جا. الآن شما به عنوان یک نمونه بارز ببینید همه این انقلاب‌هایی که راه افتاد همه‌شان یا شکست خوردند یا سرکوب شدند یا مثل قبل شد یا بدتر شد. بحرینی‌های بیچاره که سرکوب شدند. یمن انقلاب شد به جنگ داخلی تبدیل کردند. میلیون‌ها آدم آب خوردن ندارند، بهداشت ندارند، یک میلیون نفر دارند وبا می‌گیرند، جرم‌شان این بود که به انقلاب شروع کردند در عراق و سوریه چه کردند، در افغانستان و پاکستان چه کردند، در سودان چه کردند، چرا این کارها در ایران نتوانستند بکنند؟ چرا ایران را نمی‌توانند اشغال کنند؟ چرا جنگ داخلی در ایران نتوانستند راه بیندازند. بخاطر شعور این ملت ایران، این مردم با مردم دیگر فرق می‌کنند. این‌ها فهمیدند که ایران قابل اشغال نیست چون فهمیدند یک صدام را فرستادند آمد 8 سال این ملت ول نکرد. 8 سال گفت جنگ جنگ تا پیروزی. یکی از این استراتژیست‌های غربی نوشت که، گفت ما اگر می‌دانستیم که ایرانی‌ها این‌قدر دیوانه هستند هیچ وقت به صدام گِرا نمی‌دادیم که برو جلو هوای تو را داریم! ما چه می‌دانستیم مردم ایران دیوانه‌اند، 8 سال ول نمی‌کنند مدام می‌گویند جنگ جنگ تا پیروزی! تا آخرش هم صدام را اعدام کردند. صدام را آمریکا اعدام نکرد، آمریکا می‌خواست صدام را نگه دارد. نیروهای انقلاب اسلامی در عراق اجازه ندادند، و او صدام را به این‌ها تحویل داد و این‌ها او را به دار کشیدند. موقعی که داشت اعدام می‌شد صدام گفت من را ایران دارد اعدام می‌کند. برادران و خواهران، این‌ها مزایای مهمی است به این‌ها دقت کنید این‌ها آورده‌های این ملت است و داشته‌های شماست، داشته‌های نسل قبل، سلام و درود بر نسل اول که آغاز کرد و سلام بر نسل دوم که شما هستید و این پرچم را به عهده می‌گیرید و جلوتر می‌روید حالا می‌خواهید بگویید نسل سوم یا چهارم هستید، سن‌تا را هرچه می‌خواهید کمتر بکنید عیبی ندارد. این‌ها اتفاق‌های ویژه‌ای است که هیچ جای دنیا جز این‌جا نیفتاده است. بعد این ملت به نظام‌سازی شروع کرده است. جامعه‌سازی و جامعه‌پردازی. منتهی ببینید انقلاب سیاسی و براندازی یک رژیم، با یک انقلاب یک سال طول کشید البته در کشورهای دیگر سال‌ها طول می‌کشد به نتیجه هم نمی‌رسد، این‌جا یک ساله به نتیجه رسید. ولی بعد تمام نمی‌شود، بعد انقلاب اقتصادی، انقلاب فرهنگی، انقلاب تربیتی، انقلاب اجتماعی است که آن با یکی دو سال نیست، اصلاً خط پایان ندارد، یک انقلاب بی‌پایان است، تکامل و اصلاح دائمی است، انقلاب دائمی است، منتهی باید هر واحد زمانی‌اش سال و ماه نیست بلکه دهه است. هرچند دهه باید آثار ملموس آن را ببینی که در جهات مادی و معنوی کجاها جلو رفتیم؟ کجاها متوقف بودیم و کجاها احیاناً عقب‌نشینی کردیم؟ یک جاهایی ضربه خوردیم و چرا؟

نکته بعدی این است که اگر داریم از این انقلاب به عنوان بزرگترین انقلاب جهان، جهان معاصر را که دیدیم، جهان گذشته را هم که ما ندیدیم ولی آن زمان هیچ جا در هیچ تاریخی نقل نشده که یک مرتبه در 200تا شهر در یک کشور، میلیون‌ها جمعیت توی خیابان بریزند همین‌طور بیایند تا رژیم را عوض کنند، چنین چیزی کجای تاریخ نوشته است؟ هیچ جا. در هیچ تاریخی چنین چیزی ننوشته‌اند. مگر یک کسی بگوید من خبر دارم من یک وقتی پانصد سال پیش این کارها شده، می‌گوییم از کجا خبر داری؟ می‌گوید خودم خبر دارم. می‌گوییم کجا؟ در کدام تاریخ؟ باید یک جایی ثبت شده باشد، هیچ تاریخی در جهان اتفاقی شبیه انقلاب ایران را ننوشته است. در زمان خود ما چنین اتفاقی نیفتاده است. نمونه‌های کوچکترش هم که با الهام از این اتفاق افتاد همه‌اش شکست خورد چون این‌ها ولایت فقیه نداشتند، رهبری دینی منسجمی نداشتند، تئوری‌ای که پای آن بایستند نداشتند، قدرت نظام‌سازی نداشتند، متأسفانه شکست خوردند. البته این آتش زیر خاکستر است و به نظر من این تمام نشده، و این نهضت بیداری اسلامی، این آتش دوباره از خاکستر بیرون می‌آید ولی بالاخره با ملت خودمان و با وضعیت ما مقایسه‌شان کنید. مردمی‌ترین و بزرگترین انقلاب عصر جدید است. تنها انقلابی است که 40 سال بر آن گذشت ولی شعارهایش عوض نشده، البته ما در حکومت خیلی‌ها را داشتیم که آمدند شعارها عوض کنند. شعارهای انقلاب را عوض کنند. ما در دهه 60 کسانی داشتیم که می‌خواستند شعارهای اسلامی را سمت شعارهای مارکسیستی حتی فاشیستی بغلطانند. ما در دهه 70 و 80 و همین دهه 90 کسانی را داشتیم و الآن داریم که شعارهای انقلاب اسلامی را می‌خواهند به سمت شعارهای لیبرالیستی و سرمایه‌داری ببرند الآن هم فعال است هستند. ولی رهبری و امّت اجازه ندادند. همین 22 بهمن دیدید که این جمعیت در تمام سال‌های اخیر بی‌سابقه بوده است. مخالفینی که همیشه جمعیت تهران را می‌گویند ده‌ها هزار! همان‌ها هم امسال اعتراف کردند که جمعیت نسبت به سال‌های اخیر بی‌سابقه بوده است. خب چرا این جمعیت مدام دارد بیشتر می‌شود؟ مشکلات هم که هست، مشکلات هم که بیشتر شده، ولی چرا جمعیت بیشتر می‌شود؟ این تفکیکی است که مردم می‌کنند بین ساختارها و مدیریت‌ها با اصل سیستم. می‌گوید ما سیستم را قبول داریم به مسئولین خودمان داریم رأی می‌دهیم. بد هستند شما رأی دادید ما رأی دادیم. خوب هستند؟ خوشبختانه ما رأی دادیم. بالاخره ملت خودش دارد انتخاب می‌کند. رهبری منتخب دو مرحله‌ای ملت است. رئیس جمهور قوه مجریه که اصل حکومت است منتخب ملت است. مقننه (مجلس) منتخب ملت است. مدیریت شهر و روستا، شهردارها همه منتخب ملت هستند. قوه قضائیه هم که هیچ جای دنیا انتخاباتی نیست نباید هم باشد. هیچ جای دنیا قوه قضائیه با صندوق رأی نمی‌آید، چون خلاف فلسفه کارکرد آن است چون می‌خواهد داوری کند. هیچ جای دنیا قوه قضائیه انتخاباتی نیست. با واسطه، البته او که قوه قضائیه را نصب می‌کند چون خودش دومرحله‌ای می‌شود این انگار سه مرحله‌ای می‌شود. ولی کل حاکمیت از توی صندوق‌های رأی بیرون می‌آید.

حالا نکته بعدی، هیچ انقلابی انتخابات نکرده، قانون اساسی ننوشته، رژیم خود را به رأی نگذاشته، مقامات خود را به رأی نگذاشته، نه انقلاب فرانسه، نه انقلاب روسیه تا مدت‌ها، تا دهه‌ها. بعد از این که مستقر شدند انتخابات می‌کنند، آن‌هایی که دموکراتیک هستند. خب همان‌ها هم مشارکت مردم هیچ کدام به اندازه مشارکت مردم ایران بعد از انقلاب نبوده است. ببینید همان سال 88 که دعوا شد، این‌ها که شکست خوردند با اختلاف 11 میلیون رأی گفتند تقلب شده، گفتیم مدرک بدهید گفتند مدرک نداریم چون ما باختیم تقلّب شده! خب هرچه شد این دعواها و درگیری‌ها شد. همان موقع ایران خیلی تحت فشار قرار گرفت و انتخابات ما را هدف قرار دادند. همان سال شما می‌دانید 85 درصد واجدین شرایط مردم ایران در انتخابات شرکت کردند همان سال در انگلیس انتخابات شد، 30 درصد شرکت کردند. با این که آن‌ها می‌گویند مشروعیت اساساً منشأ آن دموکراسی و رأی ملت است. فقط دموکراسی است 30 درصد شرکت کردند. ولی نگفتند که مشروعیت ما از دست رفت. این‌جا 85 درصد شرکت کردند گفتند این رژیم مشروعیت ندارد انتخابات آن مشروع نیست! این هم درصد مشارکت است. هم مشارکت انتخاباتی و هم مشارکت میتینگ. در یکی از دانشگاه‌های اروپایی 3- 4 سال پیش سمیناری بود که همین ایام بود، البته آن‌جا موضوع بحث ما ربطی به انقلاب اسلامی نداشت اما بعد از راهپیمایی 22 بهمن بود آن‌جا من در سمیناری در دانشگاه بودم تلویزیون ایران را هم ندیده بودم که راهپیمایی را ندیدم ولی خب معلوم بود چیست؟ در سمینار شب دیدم که یکی از پروفسورهای آن‌جا گفت که، - انگار شوکه شده بود مثل این که تا آن موقع ندیده بود – گفت این اتفاقی که در کشور شما می‌افتد می‌دانید در تمام جهان بی‌نظیر است؟ گفتم چه اتفاقی؟ گفتم بمبی انفجاری چیزی شده! گفتم چه اتفاقی؟ گفت خیابان‌هایتان برای آدم جا نداشت! در شهرهای مختلف مخصوصاً تهران. گفت چنین چیزی در تمام جهان نظیر ندارد. هیچ حکومتی و هیچ اپوزیسیونی نمی‌توانند چنین جمعیت و حتی نصف این جمعیت را توی خیابان‌ها بکشانند. شما چطوری بعد از سی و چند سال – چند سال پیش بود – چطوری بعد از سی و چند سال در سالگرد پیروزی انقلاب به خیابان می‌آیند. بعد می‌گفت اگر سی و چند سال پیش این جمعیت به خیابان آمده بوده پذیرفتنی بود، بعد از 40 سال حکومت کردن باز دوباره بیایند؟ یعنی این 40 سال را دیدند باز می‌آیند. ایشان گفت به نظر من در حوزه علوم سیاسی و فلسفه سیاسی یک پدیده جدیدی در جهان است. منتهی چون شما مسلمان هستید و شرقی هستید شما را نادیده می‌گیرند و مشمول توطئه سکوت قرار گرفتید و الا همه این چیزها را زیر و زبر کردید. جامعه‌شناسی، فلسفه سیاسی، علوم سیاسی، همه چیز جهت‌گیری‌اش عوض شده و این‌ها یک پارادایم جدید است. منتهی نمی‌خواهند جدی بگیرند و نمی‌خواهند اعتراف کنند. می‌گفت اگر یک هزارم این اتفاقاتی که در ایران دارد می‌افتد یک هزارم آن در کشور اروپایی اگر افتاده بود می‌گفتند این‌جا یک پارادایم جدید در فلسفه سیاسی و علوم سیاسی اتفاق افتاده است. خب این هم مشارکت مردم.

این که یک چهله پرافتخار گذشت و این انقلاب به آرمان‌هایش خیانت نکردو خطا داشتیم، اشتباه بود، کسانی فاسد شدند، این‌ها تابع ارزش‌های اسلامی و انقلابی نیستند، بعضی‌هایشان قبلاً صالح بودند بعد فاسد شدند بعضی‌هایشان هم بودند که کم‌کم خودشان را لو دادند. ما الآن آدم‌های این‌طوری داریم، چطوری شد که دهه 60 مسئولین حکومت مسابقه زهد و ساده‌زیستی انقلابی می‌گذاشتید حالا بعضی‌هایتان مسابقه گذاشتید که کدام‌هایتان راحت‌تر هستید و امکانات‌تان بیشتر است؟ خب این یک انحراف است باید جلوی آن ایستاد. همه این‌ها به جای خود محفوظ. اما اصل انقلاب و سیستم به آرمان‌هایش خیانت نکرد، همان شعارهای آغاز انقلاب را دارد با افتخار ادامه می‌دهد شعارها همان شعارهاست. البته با مراحل جدیدترش، کامل‌ترش و با تجربیات بیشتر. یک زمانی آمدند شعارهای ما را به شعارهای چپ فاشیستی تبدیل کنند، یک زمانی آمدند شعارهای این انقلاب را یک مرتبه جامعه مدنی گفتند، جامعه مدنی لیبرال سرمایه‌داری، جامعه مدنی یک اصطلاح خاصی است. این در ایدئولوژی سرمایه‌داری متولد شده است، معنای خاصی دارد مگر شما می‌توانی به کلمه بگویی جامعه که یعنی جامعه، مدنی هم که یعنی مدنی، پس جامعه مدنی! نه یک اصطلاح خاص است. در ایدئولوژی خاصی بار آمده و مبانی خاصی دارد. یک مرتبه شعار مبارزه با استکبار جهانی، به تنش‌زدایی با استکبار تبدیل شود! اصلاً یک کلمه در صحبت‌های امام(ره)، یک کلمه در تمام سخنان امام(ره) تنش‌زدایی با استکبار نبوده است که بیاییم مسائل‌مان را با آمریکا حل کنیم! ما با آمریکا مسئله‌ای نداریم! آمریکا می‌خواهد ارباب ما باشد ما می‌خواهیم نباشد. چطوری می‌خواهید حل کنید؟ یک کم باشد یک کم نباشد! یک سال باشد، یک سال نباشد! این‌طوری حل کنیم! اصلاً نمی‌شود قابل حل نیست. یا این که ما با آمریکا سوء تفاهم داریم باید بنشینیم سوء تفاهم‌هایمان را حل کنیم! اصلاً سوء تفاهم نیست، هم ما خوب می‌فهمیم او چه می‌گوید هم او خوب فهمیده که ما چه می‌گوییم؟! او می‌گوید من می‌خواهم به ایران برگردم مثل قبل، از اول، دوباره. نه آقا آن دوره گذشت. برابر می‌نشینی، برابر حرف می‌زنیم ما دیگر برده نیستیم، برده زنجیرها را پاره کرد دیگر رابطه من و تو رابطه برده و برده‌دار نیست. او هم می‌گوید ما رابطه برابر نمی‌پذیریم رابطه ما همیشه رابطه از بالا به پایین است. گفت خیانت به آرمان‌ها نشده است.

چهله‌نشینی دوم شروع شده است. این چهله، چهله خودسازی است. جامعه‌پردازی و تمدن‌سازی است. وسوسه‌های بسیاری در این 40 سال بود و از دور گاهی از نزدیک غیر قابل مقاومت به نظر می‌رسید ولی از همه این‌ها عبور شد، کسانی در حکومت فاسد شدند، بعضی از انقلابیون تسلیم شدند، ترسیدند، مردد شدند، شک کردند، خودشان سراغ سوء استفاده از قدرت و ثروت رفتند، بله بعضی‌ها تدریجی فاسد شدند. در دهه 60 می‌فهمید که اصول این انقلاب این است که مسئولین جمهوری اسلامی رده 1 و 2 و 3 باید از سطح متوسط به پایین مردم باشند. رهبری این نظام، کل زندگی‌اش یک چمدان را پر نمی‌کرد. الآن در جماران هست. کل زندگی‌اش نصف یک چمدان است. رهبری فعلی یک ریال از بیت‌المال پول نگرفته، چهارتا بچه‌هایش مستأجر هستند! خب این‌ها را می‌گوییم باور نمی‌کنند برای این که هیچ جای دنیا این‌طوری نیست خیال می‌کنند دروغ می‌گویی! یکی از دوستان که در دفتر رهبری است گفت من این‌جا شاهدم و مکرر پیش می‌آید که خرج تا آخر ماهش را گاهی قرض می‌گیرد. این‌ها را در هرجای دنیا بگویید باور نمی‌کنند می‌گویند دروغ می‌گویید! خب این‌ها هست. این‌ها که از نزدیک ارتباط دارند ما از آن‌ها شنیدیم، گفت کل زندگی شخصی رهبری در یک وانت جا می‌شود. آن کسی که بیاید در حکومت جمهوری اسلامی به مردم وعده دروغ بدهد، گزارش دروغ بدهد در حالی که می‌داند دروغ است، این لایق جمهوری اسلامی و این ملت نیست. این‌ها که ملت ایران را از آمریکا و از استکبار و از غرب و شرق می‌ترسانند و مدام می‌گویند شما نمی‌توانید. این انقلاب، انقلاب ما می‌توانیم بود. مدام می‌گویند شما نمی‌توانید. شماها نمی‌توانید، خودتان بریدید و خسته شدید، مردم را می‌خواهید خسته نشان بدهید. می‌دانید کسانی که می‌خواهند فرار کنند، من یک وقت یادم می‌آید با بعضی از دوستان کوه رفته بودم – متأسفانه اهل کوه نیستم جوانی‌هایم بودم – دیدم اوایل کوه هستیم من هم خسته شدم نمی‌توانم به این 4- 5 نفر رفقایم بگویم خسته شدم. اول شوخی کردم گفتم آقا من فکر می‌کنم ما قله را رد کردیم برگردیم. دیدم فایده ندارد. پسر من کوچک بود، دیدم این بهانه خوبی است! یک مرتبه برگشتم گفتم که خسته شدی؟ خسته‌ای؟ آی بچه خسته است، منتظر نماندم که آن‌ها تأیید کنند، گفتم این بچه خسته است برگردیم. بعضی از مسئولین ما الآن این‌طوری‌اند! خودش بریده، مدام می‌گوید این حرف‌ها نمی‌شود برگردیم، قله را رد کردیم! خب این مردم که این همه مشکلات دارند پای این حرف‌ها ایستادند. این‌ها می‌گویند شما خودتان را اصلاح کنید. شعارهای این انقلاب شعارهای درستی بوده این شعارها کهنه نمی‌شود. استقلال کهنه می‌شود؟ یعنی می‌شود یک وقتی ما بگوییم استقلال بد است وابستگی خوب است؟ ذلت خوب است؟ آزادی بد است استبداد خوب است؟ جمهوری بد است؟ دیکتاتوری خوب است؟ اسلامی بد است کفر خوب است؟ خب شعارهای انقلاب این‌ها بوده، کدامش بد است؟ کدام شعار کهنه است؟ همین‌ها تازه‌ترین شعارهای جهانی است. این یک نکته مهمی است که در این بیانیه به آن اشاره می‌شود. مردم و هرکس که معترض است معترض است که چرا به این شعارها عمل نمی‌کنید؟ چرا این‌قدر حرف می‌زنید؟ نه این که به این شعارها معترض هستیم؟ هیچ کس نمی‌گوید که ما این شعارها را قبول نداریم، به این معنا ما اصلاً ضد انقلاب نداریم. به جز آن‌هایی که از این انقلاب صدمه خوردند و در رفتند، سلطنت‌طلب‌ها، ساواکی‌ها، و گروهک‌هایی که می‌خواستند با زور و خشونت و ترور حکومت را بدون انتخابات بگیرند، مردم نگذاشتند. غیر از این‌ها، هیچ کس ضد انقلاب نیست. هرکس معترض به وضعیت فعلی است معترض به شعارها نیست، بلکه معترض به این است که چرا به این‌ها عمل نمی‌کنید چرا فقط حرف می‌زنید؟ چرا می‌گویید برابری، به برابری عمل نمی‌کنید؟ چرا می‌گویید برادری، ولی نابرادری می‌کنید؟ چرا می‌گویید اسلامی و شعارهای اسلامی می‌دهید ولی خلاف اسلام عمل می‌کنید؟ اعتراضات این است. این اعتراض‌ها ضد انقلابی نیست، این اعتراض‌ها عین انقلابی‌گری است. اصلاً انقلابی‌ این اعتراض‌ها را می‌کنند. انقلابی یعنی چرا به شعارهای انقلاب عمل نمی‌کنید؟ معترض به این معنا انقلابی است ضد انقلاب نیست. آن کسی که در حکومت است و به این شعارها عمل نمی‌کند او ضد انقلاب است. او ضد انقلاب است. آن کسی که اجازه می‌دهد هزار میلیارد پول جابجا بشود و معلوم نباشد کی به کی است می‌گوید ب.ز – خ.ر ، خب ذهن آدم سراغ بز و خر می‌رود! کسی با برابری مشکل ندارد با اسلام مشکل ندارد. می‌گوید چطوری است که قاچاق دارد از گمرک‌های رسمی‌تان صورت می‌گیرد؟ این با کدام شعار انقلاب تطبیق دارد؟ این با کدام شعار قانون اساسی تطبیق دارد؟ به این معترض هستند باید هم معترض باشید. چطوری است که برای ماشین اعلام عمومی می‌کنید باز می‌کنید ولی هیچ کس نمی‌تواند توی سایت برود، بعد یک مرتبه می‌بینید چند میلیارد پول جابجا شده است. این اعتراض، عین انقلابی‌گری است، نهی از منکر است، امر به معروف است، واجب است، می‌گوید مؤسسه اعتباری اعلام کردید، اگر غیر قانونی است چرا جلوی آن را نمی‌گیرید، اگر قانونی است چرا تابع قانون نیست؟ چند هزار خانواده هرچه پول داشته توی آن مؤسسه گذاشته یا توی آن بانک خصوصی گذاشته، تبلیغات رسمی را توی تلویزیون می‌کنید، خب مردم اعتماد می‌کنند می‌آیند پول‌شان را می‌گذارند بعد هیچ کس به هیچ کس جواب نمی‌دهد! بعد اعتراض می‌کند. دشمن هم می‌آید سوار اعتراض می‌شود. زخم است مگس هم می‌آید روی آن می‌نشیند. آب لوله در خرمشهر آب شور خودت حاضر هستی با خانواده‌ات توی گرما بنشینی آب شور بخوری؟ خب معلوم است باید اعتراض کند. خصوصی‌سازی. خیلی خب خصوصی‌سازی‌ای که عقل و عدالت باشد. کارخانه‌های دولتی چند صد میلیاردی، چند هزار میلیاردی، بعضی‌هایش را به چند صد میلیون و چند میلیارد دادند او هم رفته عوض این که کارخانه را احیاء کند، بند و بست کرده چند هزار میلیارد وام گرفته، بعد برداشته در رفته آمریکا و کانادا. این کارگر بیچاره مانده 8 ماه است حقوقش را ندادند! خب زن و بچه دارد، زندگی دارد، اجاره خانه دارد. خب معلوم است که اعتراض می‌کند این ضد انقلاب است یا تو ضد انقلابی؟ تو ضد انقلابی که این‌طوری خصوصی‌سازی می‌کنی؟ آن کسی ضد انقلاب است که مسئول گمرک می‌گوید چقدر قاچاق رسمی از گمرک جابجا می‌شود. تو داخل حکومت ضد انقلاب هستی. کسی که اعتراض می‌کند انقلابی است. این‌ها نکاتی است که باید به آن‌ها توجه کرد.

وسوسه‌های غیر قابل مقاومت به نظر می‌رسند زیاد هستند اما این ملت بالاخره هم از کرامت خودش و هم از اصالت شعارهای خودش صیانت کرد و به راستی باید گفت هزار آفرین بر این ملت، بر نسل اول که آغاز کرد و بر نسل دوم که امروز وارد پروژه بزرگ و جهانی 40 سال دوم خودش می‌شود.

سؤال: فرمودند که صحبت‌های شما تماماض قبول و درست. اما اگر امام خمینی الآن بودند مثل امام خامنه‌ای رفتار می‌کردند؟

جواب استاد: ببینید راجع به افراد، هیچ دو شخصی عین هم نیستند. حتی ائمه معصوم(ع) که ما می‌گوییم همه‌شان نور واحد هستند و واقعاً هم نور واحد بودند معنی‌اش این نبود که تمام خصوصیات ریز شخصی‌شان صددرصد کپی همدیگر بوده است، نه؛ مسیرشان یکی است. تشخیص‌ها و تصمیم‌ها یکی است. اما این که دقیقاً کپی هم بودند و عین هم بودند ما دلیلی بر این نداریم و ضرورتی هم ندارد.

به لحاظ شخصی و شخصیتی حتماً مثل هر دو نفر دیگری فرق دارند. رهبر بعدی هم با رهبر فعلی حتماً متفاوت است. این معیار نیست. معیار این است که آیا در همان مسیر با همان حساسیت‌ها پیش می‌رود یا نه؟ من فکر می‌کنم انقلاب اسلامی از دهه 60 هم جهت‌گیری‌اش و هم اهدافش انحرافی پیدا نکرده است اما آیا در عمل و در مصادیق خاص، آیا اگر امام(ره) بود عیناً این‌طوری عمل می‌کرد؟ شاید بله، شاید هم نه.

سؤال: پرسیدند این که در رسانه‌های دشمن، بحث سال 67 را مطرح می‌کنند که بعضی از اعضای گروه‌های مسلّح اعدام شدند، بدون محاکمه بوده یا خیر؟

جواب استاد: با محاکمه بوده است. قضیه این بود که گروه‌های مسلّحی که عملیات مسلّحانه ترور کردند، شما می‌دانید که وسط جنگ، شروع کردند چندتا استان ایران را تجزیه کردند. یعنی در کردستان جنگ مسلّحانه شروع کردند. ما در کردستان هزاران هزار شهید دادیم. سر می‌بُریدند. بچه‌های جهاد سازندگی ما می‌رفتند روستاهای کردستان که آب ببرند، برق، آسفالت و... گروه‌های مسلّح آن‌جا، این‌ها را می‌گرفتند. من فقط دو نمونه‌اش را به شما بگویم یک عروسی برای دختر یکی از خان‌های بزرگ، فئودال‌های بزرگ کردستان بود که این با کمونیست‌ها کار می‌کرد، جالب است فئودال و کمونیست با هم علیه انقلاب کار می‌کردند. در مجلس عروسی جلوی کاروان عروس که گوسفند سر می‌بُرند، این‌ها در مسیر عروس و داماد بچه‌های بسیجی و پاسدار و جهاد سازندگی را سر می‌بُریدند! یعنی این‌ها را کنار جاده خوابانده بودند که عروس و داماد می‌آیند جلوی آن‌ها سر این‌ها را می‌بریدند. همین کاری که الآن داعش می‌کند.

نمونه دیگر، چندتا از بچه‌های دانشگاه‌های تهران آن‌جا جهاد سازندگی رفته بودند آن‌جا خدمات می‌بردند من معذرت می‌خواهم این‌ها را می‌گویم، این‌ها را نشانده بودند و دست‌هایشان را از پشت بسته بودند، بچه‌های جهاد و سپاه و بسیج را آن‌جا نشانده بودند چندتا از این‌ها را زنده زنده پوست سرشان را کَندند! با قاشق، زنده چشم را از حدقه درآوردند! وقتی می‌گویند گروهک‌ها بدانید که قضیه چیست؟ منافقین و این گروهک‌ها این‌ها 17 هزار آدم را کشتند. یعنی از بهشتی و رجایی و نخست‌وزیر و رئیس جمهور بگیرید تا سبزی‌فروش توی خیابان که عکس امام(ره) روی دیوارش بود نارنجک توی سبزی‌فروشی می‌انداختند! این‌ها قضیه منافقین بود. بعد جنگ شده، این‌ها کنار نیروهای دشمن رفتند و به خاک ایران حمله کردند. یعنی سازمان منافقین و مجاهدین خلق، جزء ارتش صدام بودند این‌جا گِرا می‌دادند. فیلم آن را تلویزیون پخش کرد دیدید یا نه؟ که نشستند دارند به آن‌ها پول می‌دهند، بعد همین‌طور که بسته بسته اسکناس‌ها را دارد از حزب بعث عراق و از صدام می‌گیرند، می‌گوید فلان‌جا که گرا دادیم موشک بزنید ما بعد گِرایش را اصلاح کردیم، گفتیم توی تهران موشک می‌زنید 200 متر این‌طرف‌تر بزنید جمعیت بیشتر است! این‌جا را بزنید. خب در تمام دنیا به چنین کسانی آن هم در حالت جنگ، چه می‌گویند؟ حکم‌شان چیست؟ حالا ترورها به کنار. جنگ تمام شده، ما قطعنامه را قبول کردیم یک مرتبه منافقین دوباره با صدام حمله کردند و به اسلام‌آباد آمدند. کشتند، سوزاندند، مجروح و بیمار را از روی تخت بیمارستان پایین کشیدند و در حیاط بیمارستان به مسلسل کشیدند و تیرباران کردند. آتش زدند، این‌ها داشتند سمت کرمانشاه می‌آمدند. همزمان هماهنگ کرده بودند داخل زندان، آدم‌هایشان که یک عده در زندان بودند که شورش کنید ما داریم تهران می‌آییم، آماده شوید که فلان. خب اسم این براندازی است، جنگ مسلّحانه است. همه جای دنیا حکمش اعدام است. غیر از این که، همان‌جا امام(ره) گفته بود که همه این‌ها باید محاکمه بشوند، شما این خط هستید؟ همین خطی که این‌ها می‌گویند قبول دارید یا نه؟ هرکس ولو به دروغ بگوید نه من قبول ندارم من با این‌ها نیستم، هیچی. حتی آن‌جا گفته بود به این‌ها بگویید شما جمهوری اسلامی را هم قبول ندارید عیبی ندارد ولی بگو من جنگ مسلّحانه نمی‌کنم من با این‌ها نیستم یعنی با ارتش صدام نیستم. اگر این را کسی می‌گفت کارش نداشتند. کسانی که حکم‌شان این بوده، دوباره هم شورش کردند جنگ مسلّحانه آماده برای درگیری مسلّحانه در تهران، در بدترین شرایط کشور، این کسانی که 17 هزار ترور می‌کنند و بعد هم آن جنایات را می‌کنند و بعد هم با دشمن همکاری می‌کنند وارد جنگ می‌شوند و در داخل براندازی می‌کنند حکم قانونی و شرعی این‌ها همه جای دنیا همین است. 53

یکی از حضار: فرمایشات شما استاد همه درست است. این‌جا هم جمع دانشجویی است و ما عادت داریم که همیشه مزاحم بشویم. خیلی‌ها این فرمایشات شما را شاید می‌دانند و خیلی‌ها هم نمی‌دانند و مرور این‌ها خیلی ارزش دارد اما بیشتر تشنه این هستیم که بدانیم منِ دانشجو وقتی می‌خواهم یک پایان‌نامه‌ای بنویسم که مشکلی از کشور حل کنم همه اساتید می‌ایستند و نمی‌گذارند.

جواب استاد: همه نه بعضی‌ها.

همان: واقعیت این است که نمی‌گذارند.

جواب استاد: یعنی هیچ کدام از اساتید نمی‌گذارند؟

همان: پایان‌نامه بنویسیم برای رفع محرومیت در خوزستان، یا رفع محرومیت یک شهری که خودش زرخیز است ولی در اوج محرومیت مردمش دارد به سر می‌برد، پایان نامه و پژوهش خوبی از آب درمی‌آید و این مشکلات هست، نمی‌گذارند که آن راهکاری که تیمی از دانشجوها بودند، من خودم به عنوان یک فرد، این را یک سیاه‌چاله‌ای می‌بینم که افرادی که افرادی مثل ما و این دانشگاه اگر راهکاری می‌دادند که اگر تا حالا می‌گذاشتند وضع کشور از لحاظ اقتصادی و اجتماعی این نبود. و شاید مباحث تاریخی و مصیبت‌هایی که به سر این ملت آمده، گفتنش ضروری باشد برای این که یادمان باشد که برای این انقلاب و این امنیتی که الآن داریم چه بهایی پرداخت شده است؟ بله همه این‌ها ضروری است ولی ما دانشجو هستیم و به شدت نیاز داریم و ملتمسانه نیاز داریم که اساتید بزرگواری مثل شما به ما کمک بکنند که اگر ما راهکاری ارائه می‌دهیم، نه من، بلکه تیمی از ذهن فعال جوان‌گرا ارائه می‌دهد سیاهچاله‌ای جلوی خودش نبیند و مشتاقانه جلو برود و کار انجام بدهد.

جواب استاد: بله درست است. من دقیقاً جزو قربانیان طرح همین مسئله در نهادها و تریبون‌های مختلف هستم. دوستان صحبت‌های ایشان را شنیدید؟ خلاصه بحث‌شان این است که ما – البته این‌هایی که من می‌گفتم جواب سؤال بچه‌هاست، این سؤالات هم هست که می‌پرسند قضیه چه بوده و باید جواب بدهیم – این سؤال شما، جسارت نبود، سؤال بسیار خوبی است، حق شماست. می‌پرسند ما این‌ها را قبول داریم، طرح‌های دانشجویی می‌دهیم، پایان‌نامه، تحقیقاتی برای حل مشکلات کشور می‌دهیم که اساساً دانشگاه اسلامی – ایرانی، یعنی دانشگاهی که مشکلات این کشور را به روش اسلامی حل کند، مشکلات ایران را حل کند. راست می‌گویند، می‌گویند مانع می‌شوند، اساتید مانع می‌شوند، استقبال نمی‌کنند، یا بالا می‌رود عمل نمی‌شود. تصویب شده که پایان‌نامه‌ها باید به سمت حل مشکلات این کشور برود، باید وزرا پاسخ بدهند، دولت پاسخ بدهد که از این به بعد از پایان‌نامه‌هایی حمایت می‌کنیم که این پایان‌نامه بگوید من مشکل کدام شهر یا کدام روستای ایران، مشکل کدام بخش از مردم را دارم حل می‌کنم؟ باید بگویی و الا پایان‌نامه‌ات را نمی‌پذیریم! یا اولویت ندارد، حمایت نمی‌کنیم. تعبیری که در این بیانیه آمده این است، انقلاب بدون انتقاد نمی‌ماند. ما امری داریم به نام امر به معروف و نهی از منکر، واجب است و حق انتقاد را هیچ کس نمی‌تواند از هیچ کس سلب کند. هرجا احساس کنیم قانون اساسی و حقوق ملت و ارزش‌های انقلاب تحت فشار و مورد حمله قرار می‌گیرد، می‌روم در حد توانم جلوی آن می‌ایستم. الآن هم داریم چوب آن را می‌خوریم باید هم بخوریم، وظیفه‌مان است ما کار دیگری این‌جا نداریم وظیفه‌مان همین است. اما این‌جا که بحث تبیین بیانیه است، - عین عبارت بیانیه را من برای شما می‌خوانم – ایشان در این بیانیه صریح می‌گویند که انقلاب اسلامی همواره آماده تجدید نظر در امر خطا بوده است و هست. هیچ وقت در برابر نقد خطا مقاومت نشده، اگر بشود خودش انحراف است. آن گروه از مسئولین جمهوری اسلامی که در 40 سال گذشته یا الآن در برابر انتقاد مقاومت بکنند یا اجازه نقد ندهند آن‌ها از مسیر انقلاب منحرف شدند. آن کسی که اعتراض می‌کند، حقوقش پایمال شده، در فلان مؤسسه، در فلان شهرستان، در فلان‌جا، او انقلابی است. گفتم چه کسی ضد انقلاب است؟ آن مسئولی که تخلف کرده است. آن کسی که در حکومت مسئول جمهوری اسلامی است و حقوق مردم را رعایت نکرده، او ضد انقلاب است. آن کسی که در حکومت نیست و آن حقوق را مطالبه می‌کند او انقلابی است، او تولید کننده‌ای که ورشکست می‌شود او اگر اعتراض کرد او ضد انقلاب نیست او انقلابی است. آن کسی که در گمرک اجازه قاچاق می‌دهد، آن کسی که در فلان بانک و فلان مؤسسه اعتباری هزار میلیارد پول جابجا می‌کند او ضد انقلاب است. تعریف ما از انقلاب و ضد انقلاب را بشنو که کلید حل مشکلات این کشور کجاست؟ داخل کشور است. یعنی شما نمی‌توانید مشکلات این کشور را مرتب تقصیر دشمن خارجی بیندازی. نباید دشمن خارجی را انکار کنید، این همه دارد توطئه می‌شود الآن که آقای دولت دارد صریح می‌گوید منشأ کل مشکلات ما خارجی است، ایشان که دارد می‌گوید منشأ کل آن خارجی است، من این را نمی‌گویم، من معتقدم که مشکلات منشأ خارجی دارد اما منشأ اصلی داخلی است. مشکل اصلی در داخل است. وقتی مدیریت درست انجام نشود، وقتی پاسخگویی به انتقادات مردمی نباشد، وقتی اتّکاء به نیرو و توان داخلی نباشد ضربه خارجی اثر می‌گذارد. بعد تو به خارج امتیاز می‌دهی و از داخل امتیاز می‌گیری! عکس آن باید باشد. باید از خارج امتیاز بگیری و به مردم خودت امتیاز بدهی.

بنابراین دوتا جمله که این آقا گفت، یک) گفتند که 40 سال است که همه مشکلات را تقصیر خارج می‌اندازند! نه این دروغ است. در همین بیانیه صریح می‌گوید مشکل اصلی داخل کشور است. پس دوتا حرفی که ایشان زد یکی‌اش تهمت بود. دروغ است. نکته دوم این که هرکس انتقاد بکند با او مخالف هستیم. این هم خلاف حرف‌های من است. انقلاب از سنگ ساخته نشده، ما حتماً خطاهایی داشتیم. مسئولین و حاکمیت خطاهایی داشته، اما شعارهای ما درست است. ببینید یک وقتی یک کسی می‌گوید این شعارها از اساس غلط بوده، مسیر غلط است، این را قبول نداریم. ایشان آنجا گفت ما آماده تجدیدنظر هستیم اما تجدیدنظرطلب نیستیم. تجدیدنظر غیر از تجدیدنظرطلبی است! تجدید نظر طلب، یعنی کسی که می‌گوید مبنا از اساس خراب است، شعارهایمان خراب است باید تسلیم شویم. اما تجدید نظر کسی است که می‌گوید ما خطاها و مشکلاتی داشتیم و این مشکلات را می‌پذیریم باید انتقادپذیر باشیم. بنابراین هر دوتا نکته‌ای که ایشان گفت خلاف صریح صحبت‌های من بود.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته



نظرات

آدرس پست الکترونیک شما منتشر نخواهد شد

capcha